قدس آنلاین: باخبر شدیم زندانی در کشور برزیل وجود دارد که زندانیان با خواندن کتابی سودمند و نوشتن برداشت خود از آن کتاب میتوانند چهار روز از مدت زمان حبس خود را کم کنند. نکته جالب در این خبر اشاره به مردی است که به جرم سرقت مسلحانه به زندان محکوم شده بود. وی با مطالعه حدود ۳۰۰ جلد کتاب، مدت حبس خود را از ۱۰ سال به کمتر از هفت سال کاهش داد. این مرد پس از آزادی از زندان به واسطه کتابخوانی و دانش کسب شده در مدت حبس دچار تحول بنیادینی شده است.
در واقع کتابهایی که او مطالعه کرده دنیای جدیدی را پیشروی او باز کرده است.او بلافاصله در آزمون ورودی معتبرترین دانشگاه این کشور پذیرفته شد و اکنون پس از گذشته ۱۰ سال از آزادی خود و اخذ مدرک دکترا، به عنوان استاد و مدرس دانشگاه مشغول به کار است. وی همچنین در دوران حبس خود بر بسیاری از زندانیان تأثیر مثبت گذاشت و حتی فرزندان او نیز تحتتأثیر این اقدام پدر، تغییر مسیر داده و در دانشگاههای معتبر پذیرفته شدند. نمونههایی از این دست بسیار زیاد است. اهمیت و نقش محوری کتاب و کتابخوانی در غالب کشورهای جهان مشهود است. دولتها همواره با صرف هزینه بسیار تلاش میکنند تا فرهنگ کتابخوانی را به روشهای مختلف نهادینه کنند، چرا که میدانند با افزایش میزان مطالعه مردم بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی حل و امنیت اجتماعی تقویت میشود. در این میان دولتها به این مسئله دست یافتهاند که رمان از میان سایر ژانرهای ادبی بیشترین تأثیر را در میان مردم میگذارد و به همین دلیل است که جدای نقش مثبتی که رمان در بستر جامعه کشورها ایفا میکند، دستمایه خوبی برای استعمارگران است تا بتوانند با سلاح ادبیات استعماری به اهداف خود دست یابند. این در حالی است که متولیان امور فرهنکی که در رأس آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پس از آن مراکزی چون حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند، با وجود داشتن بودجه کافی نتوانستهاند به درستی در این راستا اقدام کنند. در ایام کرونا که مردم خانهنشین شدند جا داشت تا این مراکز خاموش طرح و برنامهای را برای افزایش میزان مطالعه مردم فراهم کنند. برنامهای که امکان در دسترس قرار گرفتن کتاب برای مردم را افزایش دهد. برنامهای که مردم در قبال گرفتن پاداشی، ترغیب به مطالعه کتاب شوند.
در هفت سال گذشته متأسفانه بسیاری از مراکز فرهنگی ادبی دولتی با چراغ خاموش حرکت کردند و هیچ نهاد نظارتی نبود تا عملکرد آنها را رصد کند. در چنین شرایطی شیوع بیماری کرونا نهتنها عاملی نشد تا متولیان فرهنگی طرحی را دنبال کنند تا مردم در اثر خانهنشینی به کتاب مراجعه کنند بلکه بهانهای شد تا بیکاری خود را توجیه کنند. بسیاری از تصمیمهای این مراکز به طور مثال تلفیق خانه کتاب و بنیاد شعر و... برای هیچکس مشخص نشد. رسالت و اهداف مراکز ادبی و فرهنگی چون ارشاد ،حوزه هنری و ... در گذر زمان فراموش شده است . بیشک ترویج فرهنگ کتابخوانی مهمترین وظیفه این مراکز بوده است. اگر هم طرحی به ذهن دوستان نمیرسد دستکم طرحهای خوب کشورهای غربی را گرتهبرداری کنند. بیشک تأسیس مرکزی که بتواند بر عملکرد سازمانها و نهادهای فرهنگی نظارت داشته باشد، میتواند بسیاری از نقایص موجود را برطرف کند.
انتهای پیام/
نظر شما